معنی پایتخت بوتان

حل جدول

پایتخت بوتان

تیمفو

تیمبو


پایتخت کشور بوتان

تیمپو

تیمبو


بوتان

گاز بیرنگ و غیرمحلول در آب، از اجزای تشکیل دهنده گاز طبیعی

گاز 4 کربنى

گاز بی رنگ و غیرمحلول در آب، از اجزای تشکیل دهنده گاز طبیعی


مرکز بوتان

تیمبو


نژاد مردم بوتان

تبتی


پایتخت‌ کشور بوتان

تیمفو

لغت نامه دهخدا

بوتان

بوتان. (اِخ) کشوری است در شمال شرقی هندوستان و جنوب تبت. مردم آنجا از نژاد مغول و دینشان بودایی است. این کشور 46440 کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن 700000 تن است. پایتخت آن شهر کوچک «پوناکا» است. محصولات عمده: برنج، ذرت، ارزن و غیره. (فرهنگ فارسی معین).تحت الحمایه ٔ هند. بهوتان. (دایره المعارف فارسی).


پایتخت

پایتخت. [ت َ] (اِ مرکب) پاتخت. شهری که پادشاه در آن سکونت دارد و بعربی دارالسلطنه گویند. (غیاث اللغات). قُطب. حاکم نشین. کرسی. کرسی مملکتی.دارالملک. پادشائی. حضرت. واسطه. قاعده (تبریز قاعده آذربیجان است). قاعده ٔ ملک. عاصمه. قصبه. مستقر. مقر. مستقر ملک. نشست. نشست گاه. تختگاه. ام البلاد. سریر. سریرگاه. دارالاماره. دارالمملکه. دار مملکت: ثم عبدالعزیزبن موسی بن نصیر و سریره اشبیله. ثم ایوب بن حبیب اللحمی و سریره قرطبه. (نفخ الطیب ج 1 ص 140).

نام های ایرانی

بوتان

پسرانه، لهجهای در زبان کردی (نگارش کردی: بتان)

فرهنگ معین

بوتان

[فر.] (اِ.) گازی بی رنگ و خفه کننده که جهت سوخت و ساخت لاستیک مصنوعی به کار می رود.

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

پایتخت بوتان

1872

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری